میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
پناه می برم به خدا از نفسم،از نفسی که مرا به بدی کشانده وازتقوا دور کرده و میان من و خوبیها مانع می شود و با جلوه گری این دنیا مرا مشتاق کرده وهر روز بدتر وبیشتر به تباهی کشانده واز مقام ذکر و یاد خدا وجودم را ربوده ودر وادی وحشتناک و بی سرانجام دنیای مادی با غفلتی کودکانه مرا رها کرده است.
خداوندا، ای عزیزم ،با تمام بدیها و بیچارگی ام محبت تو و دوستانت در کوچه پس کوچه های قلبم موج می زند ومن باز منتظر زمان یا مکانی هستم تا وجودم دگرگون شود واز تمام بدیها و آلودگیها پاک شوم و به سوی تو روی آورم که تو بهترین آمرزندگان و مهربانترین مولا ویاری کننده برای من مهستی.
«مهر خوبان»